نظریه جنبشی گازها
قوانین مکانیک را میتوان بطور آماری در دو سطح مختلف به مجموعهای از اتمها اعمال کرد در سطحی که نظریه جنبشی گازها نامیده میشود. به طریقی کم و بیش فیزیکی و با استفاده از روشهای نسبتا ساده میانگین گیری ریاضی ، عمل میکنیم. برای فهم نظریه جنبشی گاز را در فشار ، دما ، گرمای ویژه و انرژی داخلی این روش را که در سطح بکار برده میشود.
نگاه اجمالی
در ترمودینامیک فقط با متغیرهای ماکروسکوپیک ، مانند فشار و دما و حجم سر و کار داریم. قوانین اصلی ترمودینامیکها بر حسب چنین کمیتهایی بیان میشوند. ابدا درباره این امر که ماده از اتمها ساخته شده است صحبتی نمیکنند. لیکن مکانیک آماری ، که با همان حیطهای از علم سر و کار دارد که ترمودینامیک از آن بحث میکند و وجود اتمها را از پیش مفروض میداند. قوانین اصلی مکانیک آماری حامی قوانین مکانیکاند که در حدود اتمهای تشکیل دهنده سیسنم بکار میروند.
تاریخچه
نظریه جنبشی توسط رابرت بویل (Rabert Boyle) (1627 – 1691) ، دانیل بونولی (1700 – 1782) ، جیمز ژول (1818 – 1889) ، کرونیگ (1822 – 1874) ، رودولف کلاوسیوس (1822 – 1888) و کلرک ماکسول ( 1831 – 1879 ) و عدهای دیگر تکوین یافته است. در اینجا نظریه جنبشی را فقط در مورد گازها بکار میبریم، زیرا برهم کنشهای بین اتمها ، در گازها به مراتب متغیرترند تا در مایعات. و این امر مشکلات ریاضی را خیلی آسانتر میکند.
در سطح دیگر میتوان قوانین مکانیک را بطور آماری و با استفاده از روشهایی که صوریتر و انتزاعیتر از روشهای نظریه جنبشی هستند بکار برد. این رهیافت که توسط جی ویلارد گیبس (J.willard Gibbs) و لودویگ بولتز مانی (Ludwig Boltz manni) (1844 – 1906) و دیگران تکامل یافته است، مکانیک آماری نامیده میشود، که نظریه جنبشی را به عنوان یکی از شاخههای فرعی در بر میگیرد. با استفاده از این روشها میتوان قوانین ترمودینامیک را به دست آورد. بدین ترتیب معلوم میشود که ترمودینامیک شاخهای از علم مکانیک است.
محاسبه فشار بر پایه نظریه جنبشی
فشار یک گاز ایدهآل را با استفاده از نظریه جنبشی محاسبه میکنند. برای ساده کردن مطلب ، گازی را در یک ظرف مکعب شکل با دیوارههای کاملا کشسان در نظر میگیریم. فرض میکنیم طول هر ضلع مکعب L باشد. سطحهای عمود بر محور X را که مساحت هر کدام e2 است. A1 و A2 مینامیم. مولکولی را در نظر میگیریم که دارای سرعت V باشد. سرعت V را میتوان در راستای یالهای مولفههای Vx و Vy و Vz تجزیه کرد. اگر این ذره با A1 برخورد کند در بازگشت مولفه X سرعت آن معکوس می شود. این برخورد اثری رو ی مولفه Vy و یا Vy ندارد در نتیجه متغیر اندازه حرکت عبارت خواهد بود :
(m Vx - m Vx) = 2 m Vx - )= اندازه حرکت اولیه – اندازه حرکت نهایی
که بر A1 عمود است. بنابراین اندازه حرکتی e به A1 داده میشود برابر با m Vx2 خواهد بود زیرا اندازه حرکت کل پایسته است.
زمان لازم برای طی کردن مکعب برابر خواهد بود با Vx/L. در A2 دوباره مولفه y سرعت معکوس میشود و ذره به طرف A1 باز میگردد. با این فرض که در این میان برخوردی صورت نمیگیرد مدت رفت و برگشت برابر با 2 e Vx خواهد بود. به طوری که آهنگ انتقال اندازه حرکت از ذره به A1 عبارت است: mVx2/e = Vx/2e . 2 mVx ، برای به دست آوردن نیروی کل وارد بر سطح A1 ، یعنی آهنگ انتقال اندازه حرکتی از طرف تمام مولکولهای گاز به A1 داده میشود.
(P = M/e(Vx12 + Vx22 + Vx32
P = 1/2eV2
تعبیر دما از دیدگاه نظریه جنبشی
با توجه به فرمول RT 2/3 = 1/2 MV2 یعنی انرژی کل انتقال هر مول از مولکولهای یک گاز ایدهآل ، با دما متناسب است. میتوان گفت که این نتیجه با توجه به معادله بالا برای جور در آمدن نظریه جنبشی با معادله حالت یک گاز ایدهآل لازم است. و یا اینکه میتوان معادله بالا را به عنوان تعریفی از دما بر پایه نظریه جنبشی یا بر مبنای میکروسکوبیک در نظر گرفت. هر دو مورد بینشی از مفهوم دمای گاز به ما میدهد. دمای یک گاز مربوط است به انرژی جنبشی انتقال کل نسبت به مرکز جرم گاز اندازه گیری میشود. انرژی جنبشی مربوط به حرکت مرکز جرم گاز ربطی به دمای گاز ندارد.
حرکت کاتورهای را به عنوان بخشی از تعریف آماری یک گاز ایدهآل در نظر گرفت. V2 را بر این اساس میتوان محاسبه کرد. در یک توزیع کاتورهای سرعتهای مولکولی ، مرکز جرم در حال سکون خواهد بود. بنابراین ما باید چارچوب مرجعی را بکار ببریم که در آن مرکز جرم گاز در حال سکون باشد. در چارچوبهای دیگر ، سرعت هر یک از مولکولها به اندازه U (سرعت مرکز جرم در آن چارچوب) از سرعت آنها در چارچوب مرکز جرم بیشتر است. در اینصورت حرکتها دیگر کترهای نخواهد بود و برای V2 مقادیر متفاوتی بدست میآید. پس دمای گاز داخل یک ظرف در یک قطار متحرک افزایش مییابد. میدانیم که M V2 1/2 میانگین انرژی جنبشی انتقالی هر مولکول است. این کمیت در یک دمای معین که در این مورد صفر درجه سلسیوس است، برای همه گازها مقدار تقریبا یکسانی دارد. پس نتیجه میگیریم که در دمای T ، نسبت جذر میانگین مربعی سرعتهای مولکولهای دو گاز مختلف مساوی است با ریشه دمای عکس نسبت به مربعهای آنها.
T=2/3k m1 V12/2= 2/3k m2 V22/2
مسافت آزاد میانگین
در فاصله برخوردهای پیدرپی ، هر مولکول از گاز با سرعت ثابتی در طول یک خط راست حرکت میکند. فاصله متوسط بین این برخوردهای پیدرپی را مسافت آزاد میانگین مینامند. اگر مولکولها به شکل نقطه بودند، اصلا با هم برخورد نمیکردند. و مسافت آزاد میانگین بینهایت میشد. اما مولکولها نقطهای نیستند و بدین جهت برخوردهایی روی میدهد. اگر تعداد مولکولها آنقدر زیاد بود که میتوانستند فضایی را که در اختیار دارند کاملا پر کنند و دیگر جایی برای حرکت انتقالی آنها باقی نمیماند. آن وقت مسافت آزاد میانگین صفر میشد. بنابراین مسافت آزاد میانگین بستگی دارد به اندازه مولکولها و تعداد واحد آنها در واحد حجم. و به قطر d و مولکولهای گاز به صورت کروی هستند در این صورت مقطع برای برخورد برابر با лd2 خواهد بود.
مولکولی با قطر 2d را در نظر میگیریم که با سرعت V در داخل گازی از ذرات نقطهای هم ارز حرکت میکند. این مولکول در مدت t استوانهای با سطح مقطع лd2 و طول Vt را میروبد. اگر nv تعداد مولکولها در واحد حجم باشد استوانه شامل (лd2 Vt ) nv ذره خواهد بود. مسافت آزاد میانگین ، L ، فاصله متوسط بین دو برخورد پیدرپی است بنابراین ، L ، عبارت است از کل مسافتی که مولکول در مدت t میپیماید. (Vt) تقسیم بر تعداد برخوردهایی که در این مدت انجام میدهد. یعنی
I = Vt/πd2nv =1/√2πnd2
I=1/√2πnd2
این میانگین بر مبنای تصویری است که در آن یک مولکول با هدفهای ساکن برخورد میکند. در واقع ، برخوردهای مولکول با هدف دمای متحرک انجام میگیرد در نتیجه تعداد برخورد دما از این مقدار بیشتر است.
توزیع سرعتهای مولکولی
با توجه به سرعت جذر میانگین مربعی مولکولهای گاز ، اما گستره سرعتهای تکتک مولکولها بسیار وسیع است. بطوری که برای هر گازی منحنیای از سرعتها مولکولی وجود دارد که به دما وابسته است. اگر سرعتهای تمام مولکولهای یک گاز یکسان باشند این وضعیت نمیتواند مدت زیاد دوام بیاورد. زیرا سرعتهای مولکولی به علت برخوردها تغییر خواهند کرد. با وجود این انتظار نداریم که سرعت تعداد زیادی از مولکولها بسیار کمتر از Vrms (یعنی نزدیک صفر) یا بسیار بیشتر از Vrms ، زیرا وجود چنین سرعتهایی مستلزم آن است که یک رشته برخوردهایی نامحتمل و موجی صورت بگیرد. مسئله محتملترین توزیع سرعتها در مورد تعداد زیادی از مولکولهای یک گاز را ابتدا کلوک ماکسول حل کرد. قانونی که او ارائه کرد در مورد نمونهای از گاز که N مولکول را شامل میشد چنین است :
N(V)=4πN(m/2πKt)3/2V2e-mv2/2kt
در این معادله N(V)dV تعداد مولکولهایی است که سرعت بین V و V+3v است، T دمای مطلق ، K ثابت بولتزمن ، m جرم هر مولکول است. تعداد کل مولکولهای گاز (N) را ، با جمع کردن (یعنی انتگرالگیری) تعداد موجود در هر بازه دیفرانسیلی سرعت از صفر تا بینهایت به دست میآید. واحد (N(V میتواند مثلا مولکول برا سانتیمتر بر ثانیه باشد.
N =∫∞0N(V)dv
توزیع سرعتهای مولکولی در مایعات
توزیع سرعتهای مولکولی در مایعات شبیه گاز است. اما بعضی از مولکولهای مایع (آنهایی که سریعترند) میتوانند در دماهایی کاملا پایینتر از نقطه جوش عادی از سطح مایع بگریزند. (یعنی تبخیر شوند). فقط این مولکولها هستند که میتوانند بر جاذبه مولکولهای سطح فائق آیند. و در اثر تبخیر فرار کنند. بنابراین انرژی جنبشی میانگین مولکولهای باقیمانده نیز کاهش مییابد در نتیجه دمای مایع پایین میآید. این امر روشن میکند که چرا تبخیر فرایند سرمایشی است.
مثال واقعی در مورد توزیع سرعتهای مولکولی
با توجه به فرمول N(V)= Σ410N(M/2πkT)3/2 توزیع سرعتهای مولکولی هم به جرم مولکول و هم به دما بستگی دارد هرچه جرم کمتر باشد نسبت مولکولهای سریع در یک دمای معین بیشتر است. بنابراین احتمال اینکه هیدروژن در ارتفاعات زیاد از جو فرار کند بیشتر است، تا اکسیژن و ازت. کره ماه دارای جو رقیقی است. برای آنکه مولکولهای این جو احتمال زیادی برای فرار از کشش گرانشی ضعیف ماه ، حتی در دماهای پایین آنجا نداشته باشند، انتظار میرود که این مولکولها یا اتمها متعلق به عناصر سنگینتر باشند. طبق شواهدی ، در این جو گازهای بی اثر سنگین مانند کریپتون و گزنون وجود دارند که براثر واپاشی پرتوزا در تاریخ گذشته ماه تولید شدهاند. فشار جو ماه در حدود 10 برابر فشار جو زمین است.
توزیع ماکسولی
ماکسول قانون توزیع سرعتهای مولکولی را در سال 1859 میلادی به دست آورد. در آن زمان بررسی این قانون به کمک اندازه گیری مستقیم ممکن نبود و در حقیقت تا سال 1920 که اولین کوشش جدی در این راه توسط اشترن (Stern) به عمل آمد، هیچ اقدامی صورت نگرفته بود. افراد مختلفی تکنیکهای این کار را به سرعت بهبود بخشیدند. تا اینکه در سال 1955 یک بررسی تجربی بسیار دقیق در تائید این قانون (در مورد مولکولهای گاز توسط میلر (Miller) و کاش (Kusch) از دانشگاه کلمبیا صورت گرفت.
اسبابی که این دو نفر بکار بردند در مجموعهای از آزمایشها مقداری تالیوم در کوره قرار میدادند و دیوارههای کوره O را تا دمای یکنواخت 80±4K گرم کردند. در این دما تالیوم بخار میشود و با فشار 3.2x10-3 میلیمتر جیوه ، کوره را پر میکند. بعضی از مولکولهای بخار تالیوم از شکاف s به فضای کاملا تخلیه شده خارج کوره فرار میکند و روی استوانه چرخان R میافتند در این صورت استوانه که طولش L است تعدادی شیار به صورت مورب تعبیه شده که فقط یکی از آنها را میتوان دید. به ازای یک سرعت زاویهای معین استوانه (W) فقط مولکولهایی که دارای سرعت کاملا مشخص V هستند میتوانند بدون برخورد با دیوارهها از شیارها عبور کنند. سرعت V را میتوان از رابطه زیر بدست آورد:
V=LW/q و L/V= φ/W = زمان عبور مولکول از شیار
φ : تغییر مکان زاویهای بین ورودی و خروجی یک شیار مورب است. استوانه چرخان یک سرعت گزین است، سرعت انتخاب شده با سرعت زاویهای (قابل کنترل) W متناسب است.
نقص توزیع سرعت ماکسولی با نظریه جنبشی
اگرچه توزیع ماکسولی سرعت برای گازها در شرایط عادی سازگاری بسیار خوبی با مشاهدات دارد. ولی در چگالیهای بالا ، که فرضهای اساسی نظریه جنبشی کلاسیک صادق نیستند. این سازگاری نیز به هم میخورد. در این شرایط باید از توزیعهای سرعت مبتنی بر اصول مکانیک کوانتومی ، یعنی توزیع فرمی - دیراک (Fermi Dirac) بوز – انیشتین (Bose Einstein) استفاده کرد. این توزیعهای کوانتمی در ناحیه کلاسیک ( چگالی کم ) با توزیع ماکسولی توافق نزدیک دارند و در جایی که توزیع کلاسیک با شکست مواجه میشود با نتایج تجربی سازگارند. بنابراین در کاربرد توزیع ماکسولی محدودیتهایی وجود دارد. همانگونه که در واقع برای هر نظریهای چنین است.
نظریه جنبشی گازها
قوانین مکانیک را میتوان بطور آماری در دو سطح مختلف به مجموعهای از اتمها اعمال کرد در سطحی که نظریه جنبشی گازها نامیده میشود. به طریقی کم و بیش فیزیکی و با استفاده از روشهای نسبتا ساده میانگین گیری ریاضی ، عمل میکنیم. برای فهم نظریه جنبشی گاز را در فشار ، دما ، گرمای ویژه و انرژی داخلی این روش را که در سطح بکار برده میشود.
نگاه اجمالی
در ترمودینامیک فقط با متغیرهای ماکروسکوپیک ، مانند فشار و دما و حجم سر و کار داریم. قوانین اصلی ترمودینامیکها بر حسب چنین کمیتهایی بیان میشوند. ابدا درباره این امر که ماده از اتمها ساخته شده است صحبتی نمیکنند. لیکن مکانیک آماری ، که با همان حیطهای از علم سر و کار دارد که ترمودینامیک از آن بحث میکند و وجود اتمها را از پیش مفروض میداند. قوانین اصلی مکانیک آماری حامی قوانین مکانیکاند که در حدود اتمهای تشکیل دهنده سیسنم بکار میروند.
تاریخچه
نظریه جنبشی توسط رابرت بویل (Rabert Boyle) (1627 – 1691) ، دانیل بونولی (1700 – 1782) ، جیمز ژول (1818 – 1889) ، کرونیگ (1822 – 1874) ، رودولف کلاوسیوس (1822 – 1888) و کلرک ماکسول ( 1831 – 1879 ) و عدهای دیگر تکوین یافته است. در اینجا نظریه جنبشی را فقط در مورد گازها بکار میبریم، زیرا برهم کنشهای بین اتمها ، در گازها به مراتب متغیرترند تا در مایعات. و این امر مشکلات ریاضی را خیلی آسانتر میکند.
در سطح دیگر میتوان قوانین مکانیک را بطور آماری و با استفاده از روشهایی که صوریتر و انتزاعیتر از روشهای نظریه جنبشی هستند بکار برد. این رهیافت که توسط جی ویلارد گیبس (J.willard Gibbs) و لودویگ بولتز مانی (Ludwig Boltz manni) (1844 – 1906) و دیگران تکامل یافته است، مکانیک آماری نامیده میشود، که نظریه جنبشی را به عنوان یکی از شاخههای فرعی در بر میگیرد. با استفاده از این روشها میتوان قوانین ترمودینامیک را به دست آورد. بدین ترتیب معلوم میشود که ترمودینامیک شاخهای از علم مکانیک است.
محاسبه فشار بر پایه نظریه جنبشی
فشار یک گاز ایدهآل را با استفاده از نظریه جنبشی محاسبه میکنند. برای ساده کردن مطلب ، گازی را در یک ظرف مکعب شکل با دیوارههای کاملا کشسان در نظر میگیریم. فرض میکنیم طول هر ضلع مکعب L باشد. سطحهای عمود بر محور X را که مساحت هر کدام e2 است. A1 و A2 مینامیم. مولکولی را در نظر میگیریم که دارای سرعت V باشد. سرعت V را میتوان در راستای یالهای مولفههای Vx و Vy و Vz تجزیه کرد. اگر این ذره با A1 برخورد کند در بازگشت مولفه X سرعت آن معکوس می شود. این برخورد اثری رو ی مولفه Vy و یا Vy ندارد در نتیجه متغیر اندازه حرکت عبارت خواهد بود :
(m Vx - m Vx) = 2 m Vx - )= اندازه حرکت اولیه – اندازه حرکت نهایی
که بر A1 عمود است. بنابراین اندازه حرکتی e به A1 داده میشود برابر با m Vx2 خواهد بود زیرا اندازه حرکت کل پایسته است.
زمان لازم برای طی کردن مکعب برابر خواهد بود با Vx/L. در A2 دوباره مولفه y سرعت معکوس میشود و ذره به طرف A1 باز میگردد. با این فرض که در این میان برخوردی صورت نمیگیرد مدت رفت و برگشت برابر با 2 e Vx خواهد بود. به طوری که آهنگ انتقال اندازه حرکت از ذره به A1 عبارت است: mVx2/e = Vx/2e . 2 mVx ، برای به دست آوردن نیروی کل وارد بر سطح A1 ، یعنی آهنگ انتقال اندازه حرکتی از طرف تمام مولکولهای گاز به A1 داده میشود.
(P = M/e(Vx12 + Vx22 + Vx32
P = 1/2eV2
تعبیر دما از دیدگاه نظریه جنبشی
با توجه به فرمول RT 2/3 = 1/2 MV2 یعنی انرژی کل انتقال هر مول از مولکولهای یک گاز ایدهآل ، با دما متناسب است. میتوان گفت که این نتیجه با توجه به معادله بالا برای جور در آمدن نظریه جنبشی با معادله حالت یک گاز ایدهآل لازم است. و یا اینکه میتوان معادله بالا را به عنوان تعریفی از دما بر پایه نظریه جنبشی یا بر مبنای میکروسکوبیک در نظر گرفت. هر دو مورد بینشی از مفهوم دمای گاز به ما میدهد. دمای یک گاز مربوط است به انرژی جنبشی انتقال کل نسبت به مرکز جرم گاز اندازه گیری میشود. انرژی جنبشی مربوط به حرکت مرکز جرم گاز ربطی به دمای گاز ندارد.
حرکت کاتورهای را به عنوان بخشی از تعریف آماری یک گاز ایدهآل در نظر گرفت. V2 را بر این اساس میتوان محاسبه کرد. در یک توزیع کاتورهای سرعتهای مولکولی ، مرکز جرم در حال سکون خواهد بود. بنابراین ما باید چارچوب مرجعی را بکار ببریم که در آن مرکز جرم گاز در حال سکون باشد. در چارچوبهای دیگر ، سرعت هر یک از مولکولها به اندازه U (سرعت مرکز جرم در آن چارچوب) از سرعت آنها در چارچوب مرکز جرم بیشتر است. در اینصورت حرکتها دیگر کترهای نخواهد بود و برای V2 مقادیر متفاوتی بدست میآید. پس دمای گاز داخل یک ظرف در یک قطار متحرک افزایش مییابد. میدانیم که M V2 1/2 میانگین انرژی جنبشی انتقالی هر مولکول است. این کمیت در یک دمای معین که در این مورد صفر درجه سلسیوس است، برای همه گازها مقدار تقریبا یکسانی دارد. پس نتیجه میگیریم که در دمای T ، نسبت جذر میانگین مربعی سرعتهای مولکولهای دو گاز مختلف مساوی است با ریشه دمای عکس نسبت به مربعهای آنها.
T=2/3k m1 V12/2= 2/3k m2 V22/2
مسافت آزاد میانگین
در فاصله برخوردهای پیدرپی ، هر مولکول از گاز با سرعت ثابتی در طول یک خط راست حرکت میکند. فاصله متوسط بین این برخوردهای پیدرپی را مسافت آزاد میانگین مینامند. اگر مولکولها به شکل نقطه بودند، اصلا با هم برخورد نمیکردند. و مسافت آزاد میانگین بینهایت میشد. اما مولکولها نقطهای نیستند و بدین جهت برخوردهایی روی میدهد. اگر تعداد مولکولها آنقدر زیاد بود که میتوانستند فضایی را که در اختیار دارند کاملا پر کنند و دیگر جایی برای حرکت انتقالی آنها باقی نمیماند. آن وقت مسافت آزاد میانگین صفر میشد. بنابراین مسافت آزاد میانگین بستگی دارد به اندازه مولکولها و تعداد واحد آنها در واحد حجم. و به قطر d و مولکولهای گاز به صورت کروی هستند در این صورت مقطع برای برخورد برابر با лd2 خواهد بود.
مولکولی با قطر 2d را در نظر میگیریم که با سرعت V در داخل گازی از ذرات نقطهای هم ارز حرکت میکند. این مولکول در مدت t استوانهای با سطح مقطع лd2 و طول Vt را میروبد. اگر nv تعداد مولکولها در واحد حجم باشد استوانه شامل (лd2 Vt ) nv ذره خواهد بود. مسافت آزاد میانگین ، L ، فاصله متوسط بین دو برخورد پیدرپی است بنابراین ، L ، عبارت است از کل مسافتی که مولکول در مدت t میپیماید. (Vt) تقسیم بر تعداد برخوردهایی که در این مدت انجام میدهد. یعنی
I = Vt/πd2nv =1/√2πnd2
I=1/√2πnd2
این میانگین بر مبنای تصویری است که در آن یک مولکول با هدفهای ساکن برخورد میکند. در واقع ، برخوردهای مولکول با هدف دمای متحرک انجام میگیرد در نتیجه تعداد برخورد دما از این مقدار بیشتر است.
توزیع سرعتهای مولکولی
با توجه به سرعت جذر میانگین مربعی مولکولهای گاز ، اما گستره سرعتهای تکتک مولکولها بسیار وسیع است. بطوری که برای هر گازی منحنیای از سرعتها مولکولی وجود دارد که به دما وابسته است. اگر سرعتهای تمام مولکولهای یک گاز یکسان باشند این وضعیت نمیتواند مدت زیاد دوام بیاورد. زیرا سرعتهای مولکولی به علت برخوردها تغییر خواهند کرد. با وجود این انتظار نداریم که سرعت تعداد زیادی از مولکولها بسیار کمتر از Vrms (یعنی نزدیک صفر) یا بسیار بیشتر از Vrms ، زیرا وجود چنین سرعتهایی مستلزم آن است که یک رشته برخوردهایی نامحتمل و موجی صورت بگیرد. مسئله محتملترین توزیع سرعتها در مورد تعداد زیادی از مولکولهای یک گاز را ابتدا کلوک ماکسول حل کرد. قانونی که او ارائه کرد در مورد نمونهای از گاز که N مولکول را شامل میشد چنین است :
N(V)=4πN(m/2πKt)3/2V2e-mv2/2kt
در این معادله N(V)dV تعداد مولکولهایی است که سرعت بین V و V+3v است، T دمای مطلق ، K ثابت بولتزمن ، m جرم هر مولکول است. تعداد کل مولکولهای گاز (N) را ، با جمع کردن (یعنی انتگرالگیری) تعداد موجود در هر بازه دیفرانسیلی سرعت از صفر تا بینهایت به دست میآید. واحد (N(V میتواند مثلا مولکول برا سانتیمتر بر ثانیه باشد.
N =∫∞0N(V)dv
توزیع سرعتهای مولکولی در مایعات
توزیع سرعتهای مولکولی در مایعات شبیه گاز است. اما بعضی از مولکولهای مایع (آنهایی که سریعترند) میتوانند در دماهایی کاملا پایینتر از نقطه جوش عادی از سطح مایع بگریزند. (یعنی تبخیر شوند). فقط این مولکولها هستند که میتوانند بر جاذبه مولکولهای سطح فائق آیند. و در اثر تبخیر فرار کنند. بنابراین انرژی جنبشی میانگین مولکولهای باقیمانده نیز کاهش مییابد در نتیجه دمای مایع پایین میآید. این امر روشن میکند که چرا تبخیر فرایند سرمایشی است.
مثال واقعی در مورد توزیع سرعتهای مولکولی
با توجه به فرمول N(V)= Σ410N(M/2πkT)3/2 توزیع سرعتهای مولکولی هم به جرم مولکول و هم به دما بستگی دارد هرچه جرم کمتر باشد نسبت مولکولهای سریع در یک دمای معین بیشتر است. بنابراین احتمال اینکه هیدروژن در ارتفاعات زیاد از جو فرار کند بیشتر است، تا اکسیژن و ازت. کره ماه دارای جو رقیقی است. برای آنکه مولکولهای این جو احتمال زیادی برای فرار از کشش گرانشی ضعیف ماه ، حتی در دماهای پایین آنجا نداشته باشند، انتظار میرود که این مولکولها یا اتمها متعلق به عناصر سنگینتر باشند. طبق شواهدی ، در این جو گازهای بی اثر سنگین مانند کریپتون و گزنون وجود دارند که براثر واپاشی پرتوزا در تاریخ گذشته ماه تولید شدهاند. فشار جو ماه در حدود 10 برابر فشار جو زمین است.
توزیع ماکسولی
ماکسول قانون توزیع سرعتهای مولکولی را در سال 1859 میلادی به دست آورد. در آن زمان بررسی این قانون به کمک اندازه گیری مستقیم ممکن نبود و در حقیقت تا سال 1920 که اولین کوشش جدی در این راه توسط اشترن (Stern) به عمل آمد، هیچ اقدامی صورت نگرفته بود. افراد مختلفی تکنیکهای این کار را به سرعت بهبود بخشیدند. تا اینکه در سال 1955 یک بررسی تجربی بسیار دقیق در تائید این قانون (در مورد مولکولهای گاز توسط میلر (Miller) و کاش (Kusch) از دانشگاه کلمبیا صورت گرفت.
اسبابی که این دو نفر بکار بردند در مجموعهای از آزمایشها مقداری تالیوم در کوره قرار میدادند و دیوارههای کوره O را تا دمای یکنواخت 80±4K گرم کردند. در این دما تالیوم بخار میشود و با فشار 3.2x10-3 میلیمتر جیوه ، کوره را پر میکند. بعضی از مولکولهای بخار تالیوم از شکاف s به فضای کاملا تخلیه شده خارج کوره فرار میکند و روی استوانه چرخان R میافتند در این صورت استوانه که طولش L است تعدادی شیار به صورت مورب تعبیه شده که فقط یکی از آنها را میتوان دید. به ازای یک سرعت زاویهای معین استوانه (W) فقط مولکولهایی که دارای سرعت کاملا مشخص V هستند میتوانند بدون برخورد با دیوارهها از شیارها عبور کنند. سرعت V را میتوان از رابطه زیر بدست آورد:
V=LW/q و L/V= φ/W = زمان عبور مولکول از شیار
φ : تغییر مکان زاویهای بین ورودی و خروجی یک شیار مورب است. استوانه چرخان یک سرعت گزین است، سرعت انتخاب شده با سرعت زاویهای (قابل کنترل) W متناسب است.
نقص توزیع سرعت ماکسولی با نظریه جنبشی
اگرچه توزیع ماکسولی سرعت برای گازها در شرایط عادی سازگاری بسیار خوبی با مشاهدات دارد. ولی در چگالیهای بالا ، که فرضهای اساسی نظریه جنبشی کلاسیک صادق نیستند. این سازگاری نیز به هم میخورد. در این شرایط باید از توزیعهای سرعت مبتنی بر اصول مکانیک کوانتومی ، یعنی توزیع فرمی - دیراک (Fermi Dirac) بوز – انیشتین (Bose Einstein) استفاده کرد. این توزیعهای کوانتمی در ناحیه کلاسیک ( چگالی کم ) با توزیع ماکسولی توافق نزدیک دارند و در جایی که توزیع کلاسیک با شکست مواجه میشود با نتایج تجربی سازگارند. بنابراین در کاربرد توزیع ماکسولی محدودیتهایی وجود دارد. همانگونه که در واقع برای هر نظریهای چنین است.
بسم الله الرحمن الرحیم
نام استاد : دکتر شکیبا زاده
محمد حسینی ( مهندسی نفت)
نظریه جنبشی گازها:
قوانين مكانيك را ميتوان بطور آماري در دو سطح مختلف به مجموعهاي از اتمها اعمال كرد در سطحي كه نظريه جنبشي گازها ناميده ميشود. به طريقي كم و بيش فيزيكي و با استفاده از روشهاي نسبتا ساده ميانگين گيري رياضي ، عمل ميكنيم. براي فهم نظريه جنبشي گاز را در فشار ، دما ، گرماي ويژه و انرژي داخلي اين روش را كه در سطح بكار برده ميشود.
نگاه اجمالي:
در ترموديناميك فقط با متغيرهاي ماكروسكوپيك ، مانند فشار و دما و حجم سر و كار داريم. قوانين اصلي ترموديناميكها بر حسب چنين كميتهايي بيان ميشوند. ابدا درباره اين امر كه ماده از اتمها ساخته شده است صحبتي نميكنند. ليكن مكانيك آماري ، كه با همان حيطهاي از علم سر و كار دارد كه ترموديناميك از آن بحث ميكند و وجود اتمها را از پيش مفروض ميداند. قوانين اصلي مكانيك آماري حامي قوانين مكانيكاند كه در حدود اتمهاي تشكيل دهنده سيسنم بكار ميروند.
تاريخچه :
نظريه جنبشي توسط رابرت بويل (Rabert Boyle) (1627 – 1691) ، دانيل بونولي (1700 – 1782) ، جيمز ژول(1818-1889) ، كرونيگ (1822 – 1874) ، رودولف كلاوسيوس (1822 – 1888) و كلرك ماكسول ( 1831 – 1879 ) و عدهاي ديگر تكوين يافته است. در اينجا نظريه جنبشي را فقط در مورد گازها بكار ميبريم، زيرا برهم كنشهاي بين اتمها ، در گازها به مراتب متغيرترند تا در مايعات. و اين امر مشكلات رياضي را خيلي آسانتر ميكند.
در سطح ديگر ميتوان قوانين مكانيك را بطور آماري و با استفاده از روشهايي كه صوريتر و انتزاعيتر از روشهاي نظريه جنبشي هستند بكار برد. اين رهيافت كه توسط جي ويلارد گيبس (J.willard Gibbs) و لودويگ بولتز ماني (Ludwig Boltz manni) (1844 – 1906) و ديگران تكامل يافته است، مكانيك آماري ناميده ميشود، كه نظريه جنبشي را به عنوان يكي از شاخههاي فرعي در بر ميگيرد. با استفاده از اين روشها ميتوان قوانين ترموديناميك را به دست آورد. بدين ترتيب معلوم ميشود كه ترموديناميك شاخهاي از علم مكانيك است.
محاسبه فشار بر پايه نظريه جنبشي :
فشار يك گاز ايدهآل را با استفاده از نظريه جنبشي محاسبه ميكنند. براي ساده كردن مطلب ، گازي را در يك ظرف مكعب شكل با ديوارههاي كاملا كشسان در نظر ميگيريم. فرض ميكنيم طول هر ضلع مكعب L باشد. سطحهاي عمود بر محور X را كه مساحت هر كدام e2 است. A1 و A2 ميناميم. مولكولي را در نظر ميگيريم كه داراي سرعت V باشد. سرعت V را ميتوان در راستاي يالهاي مولفههاي Vx و Vy و Vz تجزيه كرد. اگر اين ذره با A1 برخورد كند در بازگشت مولفه X سرعت آن معكوس مي شود. اين برخورد اثري رو ي مولفه Vy و يا Vy ندارد در نتيجه متغير اندازه حركت عبارت خواهد بود :
( 2mvx=(-mvx-mvxاندازه حرکت اولیه - اندازه حرکت نهایی
كه بر A1 عمود است. بنابراين اندازه حركتي e به A1 داده ميشود برابر با m Vx2 خواهد بود زيرا اندازه حركت كل پايسته است.
زمان لازم براي طي كردن مكعب برابر خواهد بود با Vx/L. در A2 دوباره مولفه y سرعت معكوس ميشود و ذره به طرف A1 باز ميگردد. با اين فرض كه در اين ميان برخوردي صورت نميگيرد مدت رفت و برگشت برابر با 2 e Vx خواهد بود. به طوري كه آهنگ انتقال اندازه حركت از ذره به A1 عبارت است: mVx2/e = Vx/2e . 2 mVx ، براي به دست آوردن نيروي كل وارد بر سطح A1 ، يعني آهنگ انتقال اندازه حركتي از طرف تمام مولكولهاي گاز به A1 داده ميشود.
(P = M/e(Vx12 + Vx22 + Vx32 )
P = 1/2eV2
تعبير دما از ديدگاه نظريه جنبشي :
با توجه به فرمول RT 2/3 = 1/2 MV2يعني انرژي كل انتقال هر مول از مولكولهاي يك گاز ايدهآل ، با دما متناسب است. ميتوان گفت كه اين نتيجه با توجه به معادله بالا براي جور در آمدن نظريه جنبشي با معادله حالت يك گاز ايدهآل لازم است. و يا اينكه ميتوان معادله بالا را به عنوان تعريفي از دما بر پايه نظريه جنبشي يا بر مبناي ميكروسكوبيك در نظر گرفت. هر دو مورد بينشي از مفهوم دماي گاز به ما ميدهد. دماي يك گاز مربوط است به انرژي جنبشي انتقال كل نسبت به مركز جرم گاز اندازه گيري ميشود. انرژي جنبشي مربوط به حركت مركز جرم گاز ربطي به دماي گاز ندارد.
حركت كاتورهاي را به عنوان بخشي از تعريف آماري يك گاز ايدهآل در نظر گرفت. V2 را بر اين اساس ميتوان محاسبه كرد. در يك توزيع كاتورهاي سرعتهاي مولكولي ، مركز جرم در حال سكون خواهد بود. بنابراين ما بايد چارچوب مرجعي را بكار ببريم كه در آن مركز جرم گاز در حال سكون باشد. در چارچوبهاي ديگر ، سرعت هر يك از مولكولها به اندازه U (سرعت مركز جرم در آن چارچوب) از سرعت آنها در چارچوب مركز جرم بيشتر است. در اينصورت حركتها ديگر كترهاي نخواهد بود و براي V2 مقادير متفاوتي بدست ميآيد. پس دماي گاز داخل يك ظرف در يك قطار متحرك افزايش مييابد. ميدانيم كه M V2 1/2 ميانگين انرژي جنبشي انتقالي هر مولكول است. اين كميت در يك دماي معين كه در اين مورد صفر درجه سلسيوس است، براي همه گازها مقدار تقريبا يكساني دارد. پس نتيجه ميگيريم كه در دماي T ، نسبت جذر ميانگين مربعي سرعتهاي مولكولهاي دو گاز مختلف مساوي است با ريشه دماي عكس نسبت به مربعهاي آنها.
T=2/3k m1 V12/2= 2/3k m2 V22/2
مسافت آزاد ميانگين :
در فاصله برخوردهاي پيدرپي ، هر مولكول از گاز با سرعت ثابتي در طول يك خط راست حركت ميكند. فاصله متوسط بين اين برخوردهاي پيدرپي را مسافت آزاد ميانگين مينامند. اگر مولكولها به شكل نقطه بودند، اصلا با هم برخورد نميكردند. و مسافت آزاد ميانگين بينهايت ميشد. اما مولكولها نقطهاي نيستند و بدين جهت برخوردهايي روي ميدهد. اگر تعداد مولكولها آنقدر زياد بود كه ميتوانستند فضايي را كه در اختيار دارند كاملا پر كنند و ديگر جايي براي حركت انتقالي آنها باقي نميماند. آن وقت مسافت آزاد ميانگين صفر ميشد. بنابراين مسافت آزاد ميانگين بستگي دارد به اندازه مولكولها و تعداد واحد آنها در واحد حجم. و به قطر d و مولكولهاي گاز به صورت كروي هستند در اين صورت مقطع براي برخورد برابر با лd2 خواهد بود. مولكولي با قطر 2d را در نظر ميگيريم كه با سرعت V در داخل گازي از ذرات نقطهاي هم ارز حركت ميكند. اين مولكول در مدت t استوانهاي با سطح مقطع лd2 و طول Vt را ميروبد. اگر nv تعداد مولكولها در واحد حجم باشد استوانه شامل (лd2 Vt ) nv ذره خواهد بود. مسافت آزاد ميانگين ، L ، فاصله متوسط بين دو برخورد پيدرپي است بنابراين ، L ، عبارت است از كل مسافتي كه مولكول در مدت t ميپيمايد. (Vt) تقسيم بر تعداد برخوردهايي كه در اين مدت انجام ميدهد. يعني :
I = Vt/πd2nv =1/√2πnd2
I=1/√2πnd2
اين ميانگين بر مبناي تصويري است كه در آن يك مولكول با هدفهاي ساكن برخورد ميكند. در واقع ، برخوردهاي مولكول با هدف دماي متحرك انجام ميگيرد در نتيجه تعداد برخورد دما از اين مقدار بيشتر است.
توزيع سرعتهاي مولكولي :
با توجه به سرعت جذر ميانگين مربعي مولكولهاي گاز ، اما گستره سرعتهاي تكتك مولكولها بسيار وسيع است. بطوري كه براي هر گازي منحنياي از سرعتها مولكولي وجود دارد كه به دما وابسته است. اگر سرعتهاي تمام مولكولهاي يك گاز يكسان باشند اين وضعيت نميتواند مدت زياد دوام بياورد. زيرا سرعتهاي مولكولي به علت برخوردها تغيير خواهند كرد. با وجود اين انتظار نداريم كه سرعت تعداد زيادي از مولكولها بسيار كمتر از Vrms (يعني نزديك صفر) يا بسيار بيشتر از Vrms ، زيرا وجود چنين سرعتهايي مستلزم آن است كه يك رشته برخوردهايي نامحتمل و موجي صورت بگيرد. مسئله محتملترين توزيع سرعتها در مورد تعداد زيادي از مولكولهاي يك گاز را ابتدا كلوك ماكسول حل كرد. قانوني كه او ارائه كرد در مورد نمونهاي از گاز كه N مولكول را شامل ميشد چنين است :
N(V)=4πN(m/2πKt)3/2V2e-mv2/2kt
در اين معادله N(V)dV تعداد مولكولهايي است كه سرعت بين V و V+3v است، T دماي مطلق ، K ثابت بولتزمن ، m جرم هر مولكول است. تعداد كل مولكولهاي گاز (N) را ، با جمع كردن (يعني انتگرالگيري) تعداد موجود در هر بازه ديفرانسيلي سرعت از صفر تا بينهايت به دست ميآيد. واحد (N(V ميتواند مثلا مولكول برا سانتيمتر بر ثانيه باشد.
N =∫∞0N(V)dv
توزيع سرعتهاي مولكولي در مايعات :
توزيع سرعتهاي مولكولي در مايعات شبيه گاز است. اما بعضي از مولكولهاي مايع (آنهايي كه سريعترند) ميتوانند در دماهايي كاملا پايينتر از نقطه جوش عادي از سطح مايع بگريزند. (يعني تبخير شوند). فقط اين مولكولها هستند كه ميتوانند بر جاذبه مولكولهاي سطح فائق آيند. و در اثر تبخير فرار كنند. بنابراين انرژي جنبشي ميانگين مولكولهاي باقيمانده نيز كاهش مييابد در نتيجه دماي مايع پايين ميآيد. اين امر روشن ميكند كه چرا تبخير فرايند سرمايشي است.
مثال واقعي در مورد توزيع سرعتهاي مولكولي:
با توجه به فرمول N(V)= Σ410N(M/2πkT)3/2 توزيع سرعتهاي مولكولي هم به جرم مولكول و هم به دما بستگي دارد هرچه جرم كمتر باشد نسبت مولكولهاي سريع در يك دماي معين بيشتر است. بنابراين احتمال اينكه هيدروژن در ارتفاعات زياد از جو فرار كند بيشتر است، تا اكسيژن و ازت. كره ماه داراي جو رقيقي است. براي آنكه مولكولهاي اين جو احتمال زيادي براي فرار از كشش گرانشي ضعيف ماه ، حتي در دماهاي پايين آنجا نداشته باشند، انتظار ميرود كه اين مولكولها يا اتمها متعلق به عناصر سنگينتر باشند. طبق شواهدي ، در اين جو گازهاي بي اثر سنگين مانند كريپتون و گزنون وجود دارند كه براثر واپاشي پرتوزا در تاريخ گذشته ماه توليد شدهاند. فشار جو ماه در حدود 10 برابر فشار جو زمين است.
توزيع ماكسولي:
ماكسول قانون توزيع سرعتهاي مولكولي را در سال 1859 ميلادي به دست آورد. در آن زمان بررسي اين قانون به كمك اندازه گيري مستقيم ممكن نبود و در حقيقت تا سال 1920 كه اولين كوشش جدي در اين راه توسط اشترن (Stern) به عمل آمد، هيچ اقدامي صورت نگرفته بود. افراد مختلفي تكنيكهاي اين كار را به سرعت بهبود بخشيدند. تا اينكه در سال 1955 يك بررسي تجربي بسيار دقيق در تائيد اين قانون (در مورد مولكولهاي گاز توسط ميلر (Miller) و كاش (Kusch) از دانشگاه كلمبيا صورت گرفت.
اسبابي كه اين دو نفر بكار بردند در مجموعهاي از آزمايشها مقداري تاليوم در كوره قرار ميدادند و ديوارههاي كوره O را تا دماي يكنواخت 80±4K گرم كردند. در اين دما تاليوم بخار ميشود و با فشار 3.2x10-3 ميليمتر جيوه ، كوره را پر ميكند. بعضي از مولكولهاي بخار تاليوم از شكاف s به فضاي كاملا تخليه شده خارج كوره فرار ميكند و روي استوانه چرخان R ميافتند در اين صورت استوانه كه طولش L است تعدادي شيار به صورت مورب تعبيه شده كه فقط يكي از آنها را ميتوان ديد. به ازاي يك سرعت زاويهاي معين استوانه (W) فقط مولكولهايي كه داراي سرعت كاملا مشخص V هستند ميتوانند بدون برخورد با ديوارهها از شيارها عبور كنند. سرعت V را ميتوان از رابطه زير بدست آورد:
V=LW/qو L/V= φ/W = زمان عبور مولكول از شيار
φ:تغيير مكان زاويهاي بين ورودي و خروجي يك شيار مورب است. استوانه چرخان يك سرعت گزين است، سرعت انتخاب شده با سرعت زاويهاي (قابل كنترل) W متناسب است.
نقص توزيع سرعت ماكسولي :
با نظريه جنبشي اگرچه توزيع ماكسولي سرعت براي گازها در شرايط عادي سازگاري بسيار خوبي با مشاهدات دارد. ولي در چگاليهاي بالا ، كه فرضهاي اساسي نظريه جنبشي كلاسيك صادق نيستند. اين سازگاري نيز به هم ميخورد. در اين شرايط بايد از توزيعهاي سرعت مبتني بر اصول مكانيك كوانتومي ، يعني توزيع فرمي - ديراك (Fermi Dirac) بوز – انيشتين (Bose Einstein) استفاده كرد. اين توزيعهاي كوانتمي در ناحيه كلاسيك ( چگالي كم ) با توزيع ماكسولي توافق نزديك دارند و در جايي كه توزيع كلاسيك با شكست مواجه ميشود با نتايج تجربي سازگارند. بنابراين در كاربرد توزيع ماكسولي محدوديتهايي وجود دارد. همانگونه كه در واقع براي هر نظريهاي چنين است.